چندان عجیب و بعید به نظر نمیآید که تابحال کسی جو هینی را با شمایل قهرمانی کالت تصویر نکرده است. از اواسط قرن پیش تاکنون چنین نگاه و زبانی برای به تصویر کشیدن خوانندههای sean-nós (سبک قدیمی ایرلندی) به کار گرفته نشده بود. اما آخرین اثر پت کالینز همچون نغمهای سحرانگیز پرترهای پیچیده را از این مرد و محیط اطرافش پیش رو میگذارد.
هینی که به زبان ایرلندی صحبت میکند و در روستای کارنا بزرگ شده، به یکی از تحسینشدهترین مفسران ترانههای قدیمی و باستانی بدل شد. او در فستیوال نیوپورت فولک نوازندگی کرده و در سالهای پیش از مرگش در دانشگاه واشنگتن سیاتل سکونت داشت. هینی اما از شهرت دهه ۶۰ لیام کلنسی برخوردار نبود، برخلاف چیفتینز (گروه موسیقی ایرلندی) با رولینگ استونز آهنگی نخواند و برعکس پلنکستی تنها گوشهای از شور و شوق هیپیهای دوران را تجربه کرد. اما خیل هواداران و حامیان او چیزی را میدانند که بقیه دنیا نمیداند. و مگر تعریف کالت چیزی غیر از این است؟
ترانه گرانیت اما این سوالها را نمیپرسد، اما به برخی از آنها جواب میدهد. کالینز نامی بسیار هوشمندانه عنوانی گویا و استعاری را برای فیلمش برگزیده است. ترانهها به همان اندازه که سخت و ناهموار مینمایند، قدرتمند نیز هستند. هینی از جایی میآید که جغرافیایی سنگی دارد و آوازی همچون سنگ میخواند که شنوندگان را وادار میکند آرام به آن گوش دهند تا به درون خود تکیه کنند. همچنین فیلم کمتر نشانی از گرمی و صمیمیت در خود دارد. او خانواده و همسر خود را رها کرده و زندگی خود را با کارگری در گلاسکو و لندن میگذراند. فیلم تصاویر دلانگیزی از هینی که به عنوان دربار، تنها در هتل نیویورک نشسته را نشان میدهد. اینها همه نشاندهنده این است که اگر در زندگی شهرت به او رو میکرد بعید بود او با روی باز آن را در آغوش کشد.
پت کالینز یکی از نوابغ بیمانند که میتواند در دل رسانه بومی و داخلی پرورش و رشد پیدا کند. در فیلمهای پیشین کالینز همچون “سکوت” و “تیم رابینسون” او بینش خارقالعاده خود را برای گنجاندن ایدهای بزرگ در چشماندازهایی بکر و تماشایی به رخ کشانده است. بازیگر دوران جوانی هینی که خوانندهای بااستعداد است، بار زیادی از حجم موسیقیایی فیلم را به دوش میکشد. با چهرهای که گویی کمترین احساس را بروز میدهد و یا میپذیرد. او با ایجاد هستهای مستحکم به فیلم این امکان را میدهد که جادوی عجیب و نامأنوسش را در تمام لحظات آن به موج بیاندازد.
فیلم ترانه گرانیت که نماینده ایرلند برای اسکار نیز بود در به تصویر کشیدن سوژه و تفاخرش به محیط پیرامون موفق عمل نموده است. ترانههای فیلم داستان خود را در خلال داستان اصلی نیز تعریف میکنند. ما هینی را در حال آواز خواندن در محل کارش میبینیم و یا او را در حلقه محاصره مجذوبان به آواز خواندنش در کافهای مییابیم.
اما این زبان استعاری کالینز است که مخاطب را دربرمیگیرد. ترکیب تصاویر حقیقی با فیلمبرداری اعجابانگیز ریچارد کندریک و استفاده از تصاویری تکرنگ، کارگردان را قادر ساخته مرزهای بین یک اثر مستند، فیلمی اساطیری در ژانر اکسپرسیونسیم و درامی در قالب بیوگرافی را از بین ببرد.
ورود