مستند چهرهنگارانهی واینر همراهیای است با لیکاک و همسرش از دههی هفتاد تا سالهای پایانی عمر این فیلمساز. در این حین است که ما با او آشنا شده و در مورد آغاز کارش میشنویم. لیکاک تعریف میکند که کارش را با ساخت یک فیلم تبلیغاتی برای مزرعهی موز پدرش شروع کرده. هر جا که او یا همکارانش که ما جلوتر مشاهده میکنیم، در مورد اثری سخن میگویند ما بخش-هایی از آن را میبینیم؛ این از آن جهت اهمیت دارد که شیوهی کار و دیدگاه او را برای ما آشکارتر میکند. وقتی میگوید بی-طرفانه در دل یک واقعهی سیاسی فیلم میگرفته، ما آن فیلم را میبینیم و به چشم نیامدنش را شاهدیم. در هر بخشی ما لیکاک را درون همان لحظه داریم. آنگونه که خودش بهعنوان یک مستندساز مدنظر داشته؛ در اکنون بودن، کنترل نکردن، جلب نکردن توجهها و استقبال از وقایع همانطور که در یک آن پیش میآیند. جزوی از چیزی شدن و ثبتش. او از همکاریهایش، بهخصوص همکاریاش با رابرت فلاهرتی، نقد فیلمهایش، عکسالعمل مخاطبان به آنها و تلاشهایش در راستای ادامهدادن روش محبوبش در بهرهگیری از دوربینهای سوپر هشت و سبک و بعدها دوربینهای دیجیتال برایمان میگوید. در برخی قسمتها تماشاگر عشق و عطش او به ساخت مستند در شرایطی که از نظر مالی تأمین نمیشود، هستیم. در زندگی شخصی نیز او مدام دوربین به دست دارد و ضبط میکند. او به این نوع از تماشا خو گرفته و آن را زیست میکند. ابتدا تا انتهای این فیلم که با همان دوربینها و سبک مورد نظر او فیلمبرداری و ساخته شده، گواهی است بر همین مسئله.
لینک کوتاه این مطلب:
ورود