خبر ساخت فیلمی در ژانر جنگ توسط بهرام توکلی با تهیهکنندگی سازمان اوج آنقدر غریب و دور از ذهن بود که بیشتر کنجکاوی دیدن ماحصل این همکاری انگیزه لازم را ایجاد میکرد تا سوژه مهم واقعه تاریخی رخداده در نبرد تنگه ابو قریب. اصولاً در سینمای ایران نظر منفی درستی در قبال ساخت فیلمهای سفارشی و در کل سینمای سفارشی وجود دارد و نتایج ساخت چنین آثاری با برچسب ملی ، ارزشی و فاخر آنچنان بد و غیر ارزشی بودهاند که دیدن فیلم با این پیشفرض حتی با کارگردان صاحب سبکی چون بهرام توکلی بیشتر دافعه دارند تا جذابیت اما شاید بتوان تنگه ابو قریب را استثنا دانست. فیلم بهوضوح نقطه عطفی دستکم در پرداخت بصری و اجرای سینمای جنگی ایران است. در همین جشنواره کم نبودند فیلمهایی از دست با بودجههایی چند برابر که اساساً کاریکاتوری بودند در فضاسازی و حتی نیمی از حس و حال موردنظر در دل صحنههای اکشن و پرسروصدای خود به نسبت تنگه ابو قریب نتوانستند منتقل کنند. فیلم به هفته پایانی جنگ و تهاجم گسترده عراق به خوزستان میپردازد که سعی دارد در مذاکرات صلح دست بالاتر را داشته و در این میان با مقاومت تقریباً دستخالی نیروهای ایرانی روبرو میشود و نمیتواند از تنگه ابو قریب عبور کند. توکلی برخلاف سایر آثارش در اینجا بر روی حوادث و اجرای صحیح صحنههای جنگی تمرکز دارد و کمتر به آدمهای داستان نزدیک میشود و اتفاقاً هر جا سعی میکند کمی به کاراکترها نزدیک شود فیلم افت میکند و آن وجهه شعاری بودن جنس روابط مقداری توی ذوق میزند. موسیقی شورانگیز و بهجای حامد ثابت فیلمبرداری باظرافت حمیدرضا خضوعی ابیانه در تکمیل حس و حال موردنظر توکلی در سکانسهایی به پرترهای هولناک از واقعهای انسانی نزدیک میشود که شگفتآور است و هرکدام از قابها از پیکرهای شیمیایی شده تا تلِ آهنهای ناشی از انفجار کناره جاده آنقدر زنده و ناتورالیستی هستند که به فیلم بعد بصری منحصربهفردی دادهاند. شاید اگر فیلم بهگونهای غیرسفارشی ساخته میشد و بهرام توکلی به شیوه خود به شخصیتها نزدیک و به آنها عمق بیشتری میداد و آنها را در دل داستان معرفی میکرد دیگر نیازی به استفاده از جملههای کلیشهای حاکی از بد بودن شلیک گاز خردل و زشتیهای جنگ نبود و با فیلم درخشانتری روبرو بودیم اما تا همینجا هم فیلم در زمره بهترین فیلمهای جشنواره امسال قرار میگیرد و میتوان درباره آن در اکران عمومی مفصلتر نوشت.
لینک کوتاه این مطلب:
ورود