علی رضا داوود نژاد را بعد از بچه های بد ، مرهم و کلاس هنرپیشگی می توان یکی از کارگردانان نوگرایی دانست که پس از چندین دهه فیلم سازی همچنان علاقمند به ورود در فضاهایی جدید است. از بداهه پردازی صرف در روغن ماهی تا انتخاب ساختار فاصله گذارانه و بازیگوش در کلاس هنرپیشگی و یا طرح نقطه نظرهای خاص خود درباره معضلات اجتماعی در مرهم و یا بچه های بد. اما در فراری شاید هیچکدام از آن خلاقیت های حداقلی را نمی توان دید. ماجرای نوجوانی که به عشق دیدن خودروی فراری در تهران همراه راننده تاکسی خوش قلب می شود شاید ایده تک خطی جذابی باشد اما این پلات در مسیر فیلم نه با گپ و گفت های سرخوشانه دخترک و راننده از دنیای روز بی خبر و نه در مکان هایی که دوربین به آن سرک می کشد به اندازه فیلمی سینمایی کش نمی آیند. خرده داستان هایی هم قرار بوده در میانه این سفر یک روزه در دل تهران به ماجرا اضافه شوند که عملا جز تلف کردن زمان کمکی به بسط و پیشبرد داستان نمی کنند. فراری اما در مقایسه با آثار آشفته جشنواره امسال سر و شکل مناسبی دارد چه در ریتم و چه در تعریف کردن قصه ای که با زیرکی و تجربه داوود نژاد مخاطب را تا انتها می کشاند. آخرین اثر مدرسه فیلمسازی داوودنژاد را شاید نتوان با بهترین آثارش مقایسه کرد اما همچنان می توان روح سرخوشانه و با طراوت آثار پیشین را در آن حس کرد و امیدوار بود در ادامه محصولات جذابتری را از خانواده داوود نژاد روی پرده سینما دید.
لینک کوتاه این مطلب:
ورود