علی کربلایی – پلاتو https://pelatto.ir نقد فیلم Mon, 13 Nov 2017 10:46:45 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.2.5 تجربه بازیگریِ حرفه ای | نگاهی به نمایش زندگی در تئاتر https://pelatto.ir/%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%8a%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%ad%d8%b1%d9%81%d9%87-%d8%a7%db%8c/ https://pelatto.ir/%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%8a%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%ad%d8%b1%d9%81%d9%87-%d8%a7%db%8c/#respond Sat, 11 Nov 2017 14:44:34 +0000 http://www.pelatto.ir/?page_id=5150 نمایشی با مدت‌زمان یک ساعت و چهل دقیقه که تنها دو بازیگر دارد و توسط یک گروه تئاتر گُمنام اجرا می‌شود به‌خودی‌خود می‌تواند کابوس باشد، حالا به همه این‌ها سالن کوچک پردیس شهرزاد هم اضافه کنید… اما یک‌چیز دوستداران تئاتر را برای دیدنش وسوسه می‌کند؛ نویسنده نمایشنامه، دیوید ممت . با کمترین اشتیاق و حسی نه‌چندان مطلوب وارد سالن تئاتر می‌شوید. همانطورکه از نام نمایش ( زندگی در تئاتر ) پیداست، قرار است شما به تماشای زندگی شخصی دو بازیگر تئاتر بنشینید، یکی در اوج شهرت و دوران طلایی بازیگری و دیگری جوانی خام و جویای نام. بازیگران وارد می‌شوند و چراغ‌ها روشن می‌شود. طراحی صحنه مینی مال است، البته انتظار دیگری هم نباید داشت. بازیِ کسی که نقش بازیگر مشهور و پخته را ایفا می‌کند قابل‌قبول است اما بازی بازیگر جوان ناشیانه و احمقانه است. اینجاست که احتمالاً می‌گویید وای خدای من واقعاً باید یک ساعت و چهل دقیقه این مسخره‌بازی را تماشا کنم؟! ولی هرچه بیشتر نمایش جلو می‌رود، شرایط بیشتر تغییر می‌کند. درست است که متن‌های ممت همیشه جذاب‌اند، اما تغییر آهسته در نوع بازی این دو نفر، جذابیت نمایش را افزایش می‌دهد. در نمایشنامه، ممت دوره‌های مختلف زندگی بازیگران تئاتر را، چه در زمان بازی روی صحنه و چه در زمان زندگی شخصی پشت‌صحنه به تصویر می‌کشد، پس اجرای آن چالش‌انگیز است، بخصوص برای بازیگران که باید به تعبیری بازی در بازی کنند. هر دو بازیگر این تئاتر، با هنرمندی تمام و تلاشی ستودنی، هرچه در توان دارند بکار می‌گیرند تا روند کسب تجربه، پختگی، اوج شهرت، افول و خرفتی یک بازیگر را به صحنه برند و این در حالی است که حواسشان هست محدودیت ابزارهای نمایشی به چشم نیاید. با اتمام هر پرده شاهد پختگی هرچه بیشتر بازیگر جوان و افول ترحم‌انگیز بازیگر مشهور هستیم و متوجه می‌شویم آن بازی احمقانه پرده اول بخشی از نمایش بوده است. فراموش نکنیم تمام این تلاش‌ها می‌توانست بی‌فایده باشد اگر ترجمه نمایشنامه به این خوبی نبود. خوشبختانه در این اجرا از ترجمه داریوش مؤدبیان استفاده‌شده تا زحمات این گروه جوان به ثمر برسد. البته در قسمت‌هایی کاملاً مشهود است که دیالوگ‌ها تغییر کرده و با متن اصلی متفاوت است. ازآنجاکه متن اصلی را نخوانده‌ام، نمی‌دانم این تغییرات توسط کارگردان صورت گرفته یا مترجم، اما احتمالاً برای ارتباط قوی‌تر با مخاطب ایرانی صورت گرفته که جواب داده و به کار نشسته است. تنها نقطه‌ضعف این کار شاید در طراحی بروشور آن باشد. چرا نباید اسم بازیگران روی صفحه اول درج شود؟ آن‌هم بازیگرانی به این خوبی! واقعاً حیف نیست؟…

نوشته تجربه بازیگریِ حرفه ای | نگاهی به نمایش زندگی در تئاتر اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
نمایشی با مدت‌زمان یک ساعت و چهل دقیقه که تنها دو بازیگر دارد و توسط یک گروه تئاتر گُمنام اجرا می‌شود به‌خودی‌خود می‌تواند کابوس باشد، حالا به همه این‌ها سالن کوچک پردیس شهرزاد هم اضافه کنید… اما یک‌چیز دوستداران تئاتر را برای دیدنش وسوسه می‌کند؛ نویسنده نمایشنامه، دیوید ممت .
با کمترین اشتیاق و حسی نه‌چندان مطلوب وارد سالن تئاتر می‌شوید. همانطورکه از نام نمایش ( زندگی در تئاتر ) پیداست، قرار است شما به تماشای زندگی شخصی دو بازیگر تئاتر بنشینید، یکی در اوج شهرت و دوران طلایی بازیگری و دیگری جوانی خام و جویای نام. بازیگران وارد می‌شوند و چراغ‌ها روشن می‌شود. طراحی صحنه مینی مال است، البته انتظار دیگری هم نباید داشت. بازیِ کسی که نقش بازیگر مشهور و پخته را ایفا می‌کند قابل‌قبول است اما بازی بازیگر جوان ناشیانه و احمقانه است. اینجاست که احتمالاً می‌گویید وای خدای من واقعاً باید یک ساعت و چهل دقیقه این مسخره‌بازی را تماشا کنم؟! ولی هرچه بیشتر نمایش جلو می‌رود، شرایط بیشتر تغییر می‌کند. درست است که متن‌های ممت همیشه جذاب‌اند، اما تغییر آهسته در نوع بازی این دو نفر، جذابیت نمایش را افزایش می‌دهد.
در نمایشنامه، ممت دوره‌های مختلف زندگی بازیگران تئاتر را، چه در زمان بازی روی صحنه و چه در زمان زندگی شخصی پشت‌صحنه به تصویر می‌کشد، پس اجرای آن چالش‌انگیز است، بخصوص برای بازیگران که باید به تعبیری بازی در بازی کنند. هر دو بازیگر این تئاتر، با هنرمندی تمام و تلاشی ستودنی، هرچه در توان دارند بکار می‌گیرند تا روند کسب تجربه، پختگی، اوج شهرت، افول و خرفتی یک بازیگر را به صحنه برند و این در حالی است که حواسشان هست محدودیت ابزارهای نمایشی به چشم نیاید. با اتمام هر پرده شاهد پختگی هرچه بیشتر بازیگر جوان و افول ترحم‌انگیز بازیگر مشهور هستیم و متوجه می‌شویم آن بازی احمقانه پرده اول بخشی از نمایش بوده است.
فراموش نکنیم تمام این تلاش‌ها می‌توانست بی‌فایده باشد اگر ترجمه نمایشنامه به این خوبی نبود. خوشبختانه در این اجرا از ترجمه داریوش مؤدبیان استفاده‌شده تا زحمات این گروه جوان به ثمر برسد. البته در قسمت‌هایی کاملاً مشهود است که دیالوگ‌ها تغییر کرده و با متن اصلی متفاوت است. ازآنجاکه متن اصلی را نخوانده‌ام، نمی‌دانم این تغییرات توسط کارگردان صورت گرفته یا مترجم، اما احتمالاً برای ارتباط قوی‌تر با مخاطب ایرانی صورت گرفته که جواب داده و به کار نشسته است. تنها نقطه‌ضعف این کار شاید در طراحی بروشور آن باشد. چرا نباید اسم بازیگران روی صفحه اول درج شود؟ آن‌هم بازیگرانی به این خوبی! واقعاً حیف نیست؟…

نوشته تجربه بازیگریِ حرفه ای | نگاهی به نمایش زندگی در تئاتر اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
https://pelatto.ir/%d8%aa%d8%ac%d8%b1%d8%a8%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d9%8a%da%af%d8%b1%db%8c-%d8%ad%d8%b1%d9%81%d9%87-%d8%a7%db%8c/feed/ 0
این یک نقد نیست | نگاهی به نمایش این یک پیپ نیست https://pelatto.ir/%d8%a7%d9%8a%d9%86-%d9%8a%d9%83-%d9%be%d9%8a%d9%be-%d9%86%d9%8a%d8%b3%d8%aa/ https://pelatto.ir/%d8%a7%d9%8a%d9%86-%d9%8a%d9%83-%d9%be%d9%8a%d9%be-%d9%86%d9%8a%d8%b3%d8%aa/#respond Sun, 29 Oct 2017 11:22:46 +0000 http://www.pelatto.ir/?page_id=5131 “رنه مگریت” نقاش و متفکر سورئالیست در سال ١٩٢٩ یک پیپ را کشید و زیر آن نوشت ” این یک پیپ نیست”. در سال ١٩۶٨ میشل فوکو، متفکر و فیلسوف معاصر که به سورئالیست ها علاقه داشت، در مقاله ای با همین عنوان، حمایت خود را از به چالش کشیدن ساختار های هنری توسط رنه مگریت اعلام کرد تا تنوری که با کشیدن این اثر بپا شده بود داغ تر و بحث ها بر سر نقد ساختارهای هنری که بصورت محتاطانه ای سعی بر حمایت و حفظشان بود جنجالی تر شود. شیفتگی مشترک مگریت و فوکو به اتوپیا ی سورئال، امروز به سراغ سید محمد مساوات آمده تا دست مایه ای باشد برای خلق سورئال نمایشی ای سراسر خلاقانه با همین نام؛ “این یک پیپ نیست” در همان ابتدای این نمایش مخاطب می‌فهمد که به تماشای کاری متفاوت نشسته، درست زمانی که متوجه می‌شود برای ایفای نقش هرکدام از شخصیت‌های اصلی داستان از دو بازیگر مختلف با هماهنگی کم‌نظیر استفاده‌شده است. شاید همین امر برای تماشاگران دلیل کافی‌ای باشد که مشتاقانه بر صندلی خود تکیه زنند تا کاری غریب و غیرمتعارف در هنرنمایشی ایران را دنبال کنند. لازم به ذکر است معمولاً نمایش‌های سورئال با استفاده از موشن گرافیک و پخش تصاویر هنری بی‌ربط سعی در ایجاد فضایی دارند که حس موردنظر خود را به مخاطب القا کنند، اما محمد مساوات بجای استفاده از ابزارهای پیش‌پاافتاده و دم‌دستی، با استفاده از فن بازی دو نفر برای یک نقش و همین‌طور بازی هیچ نفر برای یک نقش ( که گاهی از طریق شنیدن صدای بازیگری که وجود ندارد و هرگز نمی‌بینید و گاهی با استفاده از متنی که روی پرده انداخته می‌شود و گاهی از طریق نورپردازی و حرکت نور در قسمت‌های مختلف صحنه نمایش که شما ناخواسته مجبور به دنبال آن هستید) فضایی خلق کرده که مغز مخاطب علی‌رغم تلاش ناکارآمد، از احساس ناتوانی در ارتباط دهی جریان‌های داستان لذت ببرد. از دیگر نکات خلاقانه استفاده‌شده می‌توان به این موضوع اشاره کرد که در این نمایش دیالوگ‌ها به‌صورت زبانی نامفهوم ادا می‌شوند و برای درک آن‌ها از روش دوبله هم‌زمان و زیرنویس روی پرده استفاده می‌شود تا این دو در مقام مبدل باشند که وهم یا حقیقت را تبدیل به واقعیت می‌کند. به همین دلیل این کار ازلحاظ کارگردانی نسبت به کار قبلی گروه “رادیکال١۴” به نام “بی‌پدر” که حدود ۶ ماه پیش به صحنه رفت ،بدون در نظر گرفتن تفاوت در سبک اجرا ، به‌مراتب خلاقانه‌تر بوده که این خلاقیت با استفاده از صحنه‌آرایی کامل و جذاب ، جلوه‌ای دوچندان پیداکرده. توهم، سکس ( به معنای عام آن، اروتیک) و خشونت ( با استفاده از اِلِمان بصری خون) در این کار نیز مثل “بی‌پدر” مثلثی طلایی را رقم می‌زند که به نظر می‌رسد باید این مثلث را امضا و عنصر اصلی کارهای مساوات تلقی کرد. کارگردان جوانی که می‌داند دنبال چه چیزی است و چه چیز را می‌خواهد مطرح کند، به همین دلیل هرکدام از کارهایی که به صحنه می‌برد دارای شخصیت و هویت مجزا و قابل‌فهمی است که این هویت چه در متن، چه در طراحی صحنه و چه در بروشور و تبلیغات کار با هارمونی و هماهنگی به چشم می‌خورد، او با اجراهای آوانگارد خود تبدیل به کارگردانی ساختارشکن و کاربلد شده که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، کارگردانی آن‌قدر آماده، که در بروشور کار در حال اجرا، نوید اثر بعدی خود را می‌دهد که قرار است تابستان آینده به روی صحنه رود! پ ن: مقاله میشل فوکو با عنوان “این‌یک چپق نیست” توسط مانی حقیقی ترجمه‌شده و به همراه تصویر مجموعه‌ای از نقاشی‌های رنه مگریت در قالب کتابی کوچک توسط نشر مرکز منتشر گشته است.

نوشته این یک نقد نیست | نگاهی به نمایش این یک پیپ نیست اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
“رنه مگریت” نقاش و متفکر سورئالیست در سال ١٩٢٩ یک پیپ را کشید و زیر آن نوشت ” این یک پیپ نیست”. در سال ١٩۶٨ میشل فوکو، متفکر و فیلسوف معاصر که به سورئالیست ها علاقه داشت، در مقاله ای با همین عنوان، حمایت خود را از به چالش کشیدن ساختار های هنری توسط رنه مگریت اعلام کرد تا تنوری که با کشیدن این اثر بپا شده بود داغ تر و بحث ها بر سر نقد ساختارهای هنری که بصورت محتاطانه ای سعی بر حمایت و حفظشان بود جنجالی تر شود.
شیفتگی مشترک مگریت و فوکو به اتوپیا ی سورئال، امروز به سراغ سید محمد مساوات آمده تا دست مایه ای باشد برای خلق سورئال نمایشی ای سراسر خلاقانه با همین نام؛ “این یک پیپ نیست”
در همان ابتدای این نمایش مخاطب می‌فهمد که به تماشای کاری متفاوت نشسته، درست زمانی که متوجه می‌شود برای ایفای نقش هرکدام از شخصیت‌های اصلی داستان از دو بازیگر مختلف با هماهنگی کم‌نظیر استفاده‌شده است. شاید همین امر برای تماشاگران دلیل کافی‌ای باشد که مشتاقانه بر صندلی خود تکیه زنند تا کاری غریب و غیرمتعارف در هنرنمایشی ایران را دنبال کنند. لازم به ذکر است معمولاً نمایش‌های سورئال با استفاده از موشن گرافیک و پخش تصاویر هنری بی‌ربط سعی در ایجاد فضایی دارند که حس موردنظر خود را به مخاطب القا کنند، اما محمد مساوات بجای استفاده از ابزارهای پیش‌پاافتاده و دم‌دستی، با استفاده از فن بازی دو نفر برای یک نقش و همین‌طور بازی هیچ نفر برای یک نقش ( که گاهی از طریق شنیدن صدای بازیگری که وجود ندارد و هرگز نمی‌بینید و گاهی با استفاده از متنی که روی پرده انداخته می‌شود و گاهی از طریق نورپردازی و حرکت نور در قسمت‌های مختلف صحنه نمایش که شما ناخواسته مجبور به دنبال آن هستید) فضایی خلق کرده که مغز مخاطب علی‌رغم تلاش ناکارآمد، از احساس ناتوانی در ارتباط دهی جریان‌های داستان لذت ببرد. از دیگر نکات خلاقانه استفاده‌شده می‌توان به این موضوع اشاره کرد که در این نمایش دیالوگ‌ها به‌صورت زبانی نامفهوم ادا می‌شوند و برای درک آن‌ها از روش دوبله هم‌زمان و زیرنویس روی پرده استفاده می‌شود تا این دو در مقام مبدل باشند که وهم یا حقیقت را تبدیل به واقعیت می‌کند. به همین دلیل این کار ازلحاظ کارگردانی نسبت به کار قبلی گروه “رادیکال١۴” به نام “بی‌پدر” که حدود ۶ ماه پیش به صحنه رفت ،بدون در نظر گرفتن تفاوت در سبک اجرا ، به‌مراتب خلاقانه‌تر بوده که این خلاقیت با استفاده از صحنه‌آرایی کامل و جذاب ، جلوه‌ای دوچندان پیداکرده. توهم، سکس ( به معنای عام آن، اروتیک) و خشونت ( با استفاده از اِلِمان بصری خون) در این کار نیز مثل “بی‌پدر” مثلثی طلایی را رقم می‌زند که به نظر می‌رسد باید این مثلث را امضا و عنصر اصلی کارهای مساوات تلقی کرد. کارگردان جوانی که می‌داند دنبال چه چیزی است و چه چیز را می‌خواهد مطرح کند، به همین دلیل هرکدام از کارهایی که به صحنه می‌برد دارای شخصیت و هویت مجزا و قابل‌فهمی است که این هویت چه در متن، چه در طراحی صحنه و چه در بروشور و تبلیغات کار با هارمونی و هماهنگی به چشم می‌خورد، او با اجراهای آوانگارد خود تبدیل به کارگردانی ساختارشکن و کاربلد شده که حرف‌های زیادی برای گفتن دارد، کارگردانی آن‌قدر آماده، که در بروشور کار در حال اجرا، نوید اثر بعدی خود را می‌دهد که قرار است تابستان آینده به روی صحنه رود!
پ ن: مقاله میشل فوکو با عنوان “این‌یک چپق نیست” توسط مانی حقیقی ترجمه‌شده و به همراه تصویر مجموعه‌ای از نقاشی‌های رنه مگریت در قالب کتابی کوچک توسط نشر مرکز منتشر گشته است.
این یک چپق نیست

نوشته این یک نقد نیست | نگاهی به نمایش این یک پیپ نیست اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
https://pelatto.ir/%d8%a7%d9%8a%d9%86-%d9%8a%d9%83-%d9%be%d9%8a%d9%be-%d9%86%d9%8a%d8%b3%d8%aa/feed/ 0
ما را که برد خانه؟ | نگاهی به سوفی و دیوانه https://pelatto.ir/%d8%b3%d9%88%d9%81%db%8c-%d8%af%db%8c%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%87/ https://pelatto.ir/%d8%b3%d9%88%d9%81%db%8c-%d8%af%db%8c%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%87/#respond Fri, 10 Feb 2017 21:21:42 +0000 http://pelatto.ir/?page_id=4887 فیلم با تصویر برداری از بالای شهر شروع می شود، دوربین اول آرام آرام و بعد یک دفعه از آسمان به سطح زمین میرسد، جایی که مردم شهر در تکاپو و رفت و آمد هستند، بعد به زیرزمین رفته و وارد ایستگاه مترو می شود، در آنجا یک مرد حدودا ۴٠ ساله قصد خودکشی دارد اما تصمیمش بدلیل دخالت دختری حدودا ٢٠ ساله که شاهد ماجراست عملی نمی شود و بعد از چندی مرد همراه با دختر از ایستگاه خارج شده و به سطح زمین برمیگردد. این مقدمه، نمادی از کلیت داستان فیلم است،داستان جدال واقعیت و رویا، واقعیت تلخ زندگی که دوست ندارد هیچ مجالی به رویاپردازی دهد چراکه مبادا خاطر انسان قدری آسوده تر شود. و رویایی افسونگر که هدفش مسخ انسان و حبس او در عالم توهم هست. در این جدال گاهی واقعیت خشن پیروز می شود و گاهی رویایی فانتزی که حتی بیانش خنده دار است چه برسد به قبول کردن آن، اما مقبول شده تنها به این دلیل که یکی دوست دارد آن را باور کند. هنرپیشه نقش اول زن فیلم، خانم به آفرید غفاریان اولین حضور خودش را در سینما تجربه می کند. نوع بازی کمی مصنوعی است اما شاید این بخاطر ماهیت رویایی نقش سوفی است و به همین خاطر بازی ایشان زیاد تو ذوق نمی زند و احتمالا به همین دلیل برای این نقش انتخاب شده اند. به هرحال برای قضاوت توانایی بازی ایشان مجبور هستیم تا فیلم بعدی صبر کنیم. سوفی و دیوانه درکل فیلم متوسطی است و با اینکه مثل پوسترش سعی در متفاوت بودن دارد، نمی تواند به اندازه آن  مخاطب را جذب کند.    

نوشته ما را که برد خانه؟ | نگاهی به سوفی و دیوانه اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
فیلم با تصویر برداری از بالای شهر شروع می شود، دوربین اول آرام آرام و بعد یک دفعه از آسمان به سطح زمین میرسد، جایی که مردم شهر در تکاپو و رفت و آمد هستند، بعد به زیرزمین رفته و وارد ایستگاه مترو می شود، در آنجا یک مرد حدودا ۴٠ ساله قصد خودکشی دارد اما تصمیمش بدلیل دخالت دختری حدودا ٢٠ ساله که شاهد ماجراست عملی نمی شود و بعد از چندی مرد همراه با دختر از ایستگاه خارج شده و به سطح زمین برمیگردد.

این مقدمه، نمادی از کلیت داستان فیلم است،داستان جدال واقعیت و رویا، واقعیت تلخ زندگی که دوست ندارد هیچ مجالی به رویاپردازی دهد چراکه مبادا خاطر انسان قدری آسوده تر شود. و رویایی افسونگر که هدفش مسخ انسان و حبس او در عالم توهم هست. در این جدال گاهی واقعیت خشن پیروز می شود و گاهی رویایی فانتزی که حتی بیانش خنده دار است چه برسد به قبول کردن آن، اما مقبول شده تنها به این دلیل که یکی دوست دارد آن را باور کند.

هنرپیشه نقش اول زن فیلم، خانم به آفرید غفاریان اولین حضور خودش را در سینما تجربه می کند. نوع بازی کمی مصنوعی است اما شاید این بخاطر ماهیت رویایی نقش سوفی است و به همین خاطر بازی ایشان زیاد تو ذوق نمی زند و احتمالا به همین دلیل برای این نقش انتخاب شده اند. به هرحال برای قضاوت توانایی بازی ایشان مجبور هستیم تا فیلم بعدی صبر کنیم.

سوفی و دیوانه درکل فیلم متوسطی است و با اینکه مثل پوسترش سعی در متفاوت بودن دارد، نمی تواند به اندازه آن  مخاطب را جذب کند.

 

 

نوشته ما را که برد خانه؟ | نگاهی به سوفی و دیوانه اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
https://pelatto.ir/%d8%b3%d9%88%d9%81%db%8c-%d8%af%db%8c%d9%88%d8%a7%d9%86%d9%87/feed/ 0
کوکتلی از تکرار دودی | زیر سقف دودی https://pelatto.ir/%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d8%b3%d9%82%d9%81-%d8%af%d9%88%d8%af%db%8c/ https://pelatto.ir/%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d8%b3%d9%82%d9%81-%d8%af%d9%88%d8%af%db%8c/#respond Fri, 10 Feb 2017 20:31:31 +0000 http://pelatto.ir/?page_id=4884 زیر سقف دودی معجونی از تکرار مکرراتی است که قبلا بارها و بارها به آن پرداخته شده و نه تنها تقریبا هیچ حرف اضافه ای برای گفتن ندارد بلکه متاسفانه با همراهی موج سونامی فیلم هایی با انتهای باز آن را نسبت به کارهای قبلی ضعیف تر هم میکند… بجز داستان اصلی که درباره سقوط یک خانواده است که دارد کم کم از هم می پاشد شاهد روایتهای گاه و بی گاهی از جوان هایی که پارتی می کنند و مواد مصرف میکنند و آدم های شروری که از روی بدبختی دست به کار خلاف می زنند و افراد سودجویی که با ظاهر فریبنده سر جوانان را کلاه میگذارند هستیم. همه اینها این سوال را بوجود می آورد که پوران درخشنده به دنبال نشان دادن چه مطلبی جدیدی است که حرفی برای گفتن داشته باشد؟ انتقال پیام بصورت مستقیم از طریق دیالوگ ،آن هم از زبان مشاور خانواده اصلا کار حرفه ای نیست و این شبهه را بوجود می آورد که سازنده فیلم مخاطب را کند ذهنی بدون قدرت درک و تحلیل مناسب فرض کرده، گذشته از این اصرار به ساختن و فضا سازی مهمانی هایی که در آن پسرها با پسر می رقصند و دخترها با روسری مشروب میخورند و مواد میزنند، یا باشگاه ورزشی زنانه ای که خانم ها با مانتو و روسری در آن ورزش می کنند و از همه بدتر آرایشگاه زنانه ای که خانم های آرایشگر در آن حوله حمام به سر دارند! جز خلق کاریکاتوری از آن ها هیچ نتیجه ای ندارد. درست مثل فیلم که سعی دارد استفاده از مشاور خانواده را رواج بدهد و آن را توصیه می کند، میتوان بدلیل محدودیت در ساخت این صحنه ها از مشاورانی کمک گرفت که چگونه بدون اشاره مستقیم  و ساختن این صحنه هایی که تو ذوق می زند ، به آن ها اشاره کرد بطوری که حق مطلب ادا شود.  

نوشته کوکتلی از تکرار دودی | زیر سقف دودی اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
زیر سقف دودی معجونی از تکرار مکرراتی است که قبلا بارها و بارها به آن پرداخته شده و نه تنها تقریبا هیچ حرف اضافه ای برای گفتن ندارد بلکه متاسفانه با همراهی موج سونامی فیلم هایی با انتهای باز آن را نسبت به کارهای قبلی ضعیف تر هم میکند…

بجز داستان اصلی که درباره سقوط یک خانواده است که دارد کم کم از هم می پاشد شاهد روایتهای گاه و بی گاهی از جوان هایی که پارتی می کنند و مواد مصرف میکنند و آدم های شروری که از روی بدبختی دست به کار خلاف می زنند و افراد سودجویی که با ظاهر فریبنده سر جوانان را کلاه میگذارند هستیم. همه اینها این سوال را بوجود می آورد که پوران درخشنده به دنبال نشان دادن چه مطلبی جدیدی است که حرفی برای گفتن داشته باشد؟

انتقال پیام بصورت مستقیم از طریق دیالوگ ،آن هم از زبان مشاور خانواده اصلا کار حرفه ای نیست و این شبهه را بوجود می آورد که سازنده فیلم مخاطب را کند ذهنی بدون قدرت درک و تحلیل مناسب فرض کرده، گذشته از این اصرار به ساختن و فضا سازی مهمانی هایی که در آن پسرها با پسر می رقصند و دخترها با روسری مشروب میخورند و مواد میزنند، یا باشگاه ورزشی زنانه ای که خانم ها با مانتو و روسری در آن ورزش می کنند و از همه بدتر آرایشگاه زنانه ای که خانم های آرایشگر در آن حوله حمام به سر دارند! جز خلق کاریکاتوری از آن ها هیچ نتیجه ای ندارد. درست مثل فیلم که سعی دارد استفاده از مشاور خانواده را رواج بدهد و آن را توصیه می کند، میتوان بدلیل محدودیت در ساخت این صحنه ها از مشاورانی کمک گرفت که چگونه بدون اشاره مستقیم  و ساختن این صحنه هایی که تو ذوق می زند ، به آن ها اشاره کرد بطوری که حق مطلب ادا شود.

 

نوشته کوکتلی از تکرار دودی | زیر سقف دودی اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
https://pelatto.ir/%d8%b2%db%8c%d8%b1-%d8%b3%d9%82%d9%81-%d8%af%d9%88%d8%af%db%8c/feed/ 0
درد و دل سینمایی با خنده و دل درد | خوب، بد، جلف https://pelatto.ir/%d8%ae%d9%88%d8%a8-%d8%a8%d8%af-%d8%ac%d9%84%d9%81/ https://pelatto.ir/%d8%ae%d9%88%d8%a8-%d8%a8%d8%af-%d8%ac%d9%84%d9%81/#respond Fri, 10 Feb 2017 19:53:18 +0000 http://pelatto.ir/?page_id=4880  فیلم خوب، بد، جلف به کارگردانی پیمان قاسم خانی دو داستان بصورت موازی را روایت میکند، داستان اصلی درباره دو هنرپیشه احمق است که بصورت اتفاقی با یک سرگرد تعلیق شده وارد ماجرایی جنایی می شوند و مطابق با سنت خیلی از فیلم ها، تقابل افسر جدی با یک یا چندنفر احمق که به دلیلی مجبور به باهم بودن هستند صحنه های خنده داری راخلق میکند. اما داستان دوم فیلم که بصورت موازی با داستان اصلی روایت می شود، شرح ابتذال سینمای ایران هست؛ دو هنرپیشه کم استعداد که یکی بخاطر ورزشکار بودن و محبوبیت (پژمان جمشیدی در نقش خودش) ودیگری برای داشتن ظاهری جذاب با قدی بلند و چشمایی روشن (سام درخشانی در نقش خودش) توسط تهیه کننده یک فیلم(ویشکا آسایش) به کارگردان (مانی حقیقی در نقش خودش) که اتفاقا حساسیت زیادی روی کیفیت و رسالت کارش دارد به همراه اسپانسرهایی که کوچکترین ربطی به موضوع فیلم ندارند اما اصرار به حضور پُر رنگ دارند تحمیل می شوند، تا جایی که در نهایت شاهد یک فیلم آب دوغ خیاری خواهیم بود. جالب اینجاست که این ابتذال مختص امروز نیست و سینمای ایران از خیلی قبل تر دچار این جذام و خوره بوده و برای همین سوپراستارهای فیلم های گیشه ای و سریال های آبکی دیروز ( مجید مظفری و رضا رویگری در نقش خودشون) امروز ناچار به انجام کارهای دیگری برای امرارمعاش هستند و خودشان هم در منجلابی که برای سینما فراهم کرده اند گیر افتاده اند. اما جالب اینجاست که این نقد به خودِ  پیمان قاسم خانی در همین فیلم نیز وارد است.اینکه امیر مهدی ژوله نویسنده ای توانا و قابل احترام است درست ولی آخر چه اصراری است از کسی که هیچ استعدادی در اجرا و بازی ندارد، در سینما و تئاتر استفاده شود؟! اما از نظر ساختاری، فیلم تا حدودی از سینمای تارانتینو وام گرفته که در برخی سکانسا کاملا نمایان است. از ورود اتفاقی به ماجرایی غیر از داستان اصلی و دستگیری و اسارت در زیرزمین که تداعی کننده ماجرای بوچ و رییس موب در فیلم پالپفیکشن هست بگیرید تا شمشیر بزرگ و با تیغه ای پهن که در قسمت لبه بالایش دارای حلقه های متعدد است و  گُرز گوگو ، دختر ١٧ ساله فیلم کیل بیل را یادآوری می کند. اما بیشترین قسمتی که ردپای تارانتینو مشهود است تیتراژ پایانی فیلم است که دقیقا به سبک او اما بصورت کاملا جلف ساخته شده است.

نوشته درد و دل سینمایی با خنده و دل درد | خوب، بد، جلف اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
 فیلم خوب، بد، جلف به کارگردانی پیمان قاسم خانی دو داستان بصورت موازی را روایت میکند، داستان اصلی درباره دو هنرپیشه احمق است که بصورت اتفاقی با یک سرگرد تعلیق شده وارد ماجرایی جنایی می شوند و مطابق با سنت خیلی از فیلم ها، تقابل افسر جدی با یک یا چندنفر احمق که به دلیلی مجبور به باهم بودن هستند صحنه های خنده داری راخلق میکند.

اما داستان دوم فیلم که بصورت موازی با داستان اصلی روایت می شود، شرح ابتذال سینمای ایران هست؛ دو هنرپیشه کم استعداد که یکی بخاطر ورزشکار بودن و محبوبیت (پژمان جمشیدی در نقش خودش) ودیگری برای داشتن ظاهری جذاب با قدی بلند و چشمایی روشن (سام درخشانی در نقش خودش) توسط تهیه کننده یک فیلم(ویشکا آسایش) به کارگردان (مانی حقیقی در نقش خودش) که اتفاقا حساسیت زیادی روی کیفیت و رسالت کارش دارد به همراه اسپانسرهایی که کوچکترین ربطی به موضوع فیلم ندارند اما اصرار به حضور پُر رنگ دارند تحمیل می شوند، تا جایی که در نهایت شاهد یک فیلم آب دوغ خیاری خواهیم بود.

جالب اینجاست که این ابتذال مختص امروز نیست و سینمای ایران از خیلی قبل تر دچار این جذام و خوره بوده و برای همین سوپراستارهای فیلم های گیشه ای و سریال های آبکی دیروز ( مجید مظفری و رضا رویگری در نقش خودشون) امروز ناچار به انجام کارهای دیگری برای امرارمعاش هستند و خودشان هم در منجلابی که برای سینما فراهم کرده اند گیر افتاده اند.

اما جالب اینجاست که این نقد به خودِ  پیمان قاسم خانی در همین فیلم نیز وارد است.اینکه امیر مهدی ژوله نویسنده ای توانا و قابل احترام است درست ولی آخر چه اصراری است از کسی که هیچ استعدادی در اجرا و بازی ندارد، در سینما و تئاتر استفاده شود؟!

اما از نظر ساختاری، فیلم تا حدودی از سینمای تارانتینو وام گرفته که در برخی سکانسا کاملا نمایان است. از ورود اتفاقی به ماجرایی غیر از داستان اصلی و دستگیری و اسارت در زیرزمین که تداعی کننده ماجرای بوچ و رییس موب در فیلم پالپفیکشن هست بگیرید تا شمشیر بزرگ و با تیغه ای پهن که در قسمت لبه بالایش دارای حلقه های متعدد است و  گُرز گوگو ، دختر ١٧ ساله فیلم کیل بیل را یادآوری می کند. اما بیشترین قسمتی که ردپای تارانتینو مشهود است تیتراژ پایانی فیلم است که دقیقا به سبک او اما بصورت کاملا جلف ساخته شده است.

نوشته درد و دل سینمایی با خنده و دل درد | خوب، بد، جلف اولین بار در پلاتو پدیدار شد.

]]>
https://pelatto.ir/%d8%ae%d9%88%d8%a8-%d8%a8%d8%af-%d8%ac%d9%84%d9%81/feed/ 0