شب بی‌پایان | یادداشتی بر فیلم شبی که ماه کامل شد

جدیدترین ساخته نرگس آبیار فیلمی نفس‌گیر با ریتمی تند و خوش‌ساخت است. او در این فیلم سراغ سوژه‌ای تلخ که بر اساس داستانی واقعی‌ست رفته و آن را به فیلمی تأثیرگذار در ژانر خود تبدیل کرده است.
با وجودی که بنظر می‌رسد داستان فیلم در بخش‌هایی با ماجرای اصلی تفاوت دارد اما شخصیت‌هایی پرداخته و قوی را در فیلم شاهد هستیم که با بازی عالی تمام بازیگران جلوه‌ای دوچندان دارد. الناز شاکردوست نقشی کاملا متفاوت را در این فیلم ایفا می‌کند که به خوبی از پس آن برآمده و به نظر می‌آید فصل جدیدی از بازیگری را برای او رقم خواهد زد. او برخلاف کارهای قبلی خود، بدون تکیه به جذابیت‌های ظاهری‌اش بازی روان و حرفه‌ای را به نمایش می‌گذارد. هوتن شکیبا نیز با بازی متفاوت خود می‌تواند یکی از شانس‌های اصلی سیمرغ به حساب بیاید. فرشته صدرعرفایی نیز با گریم متفاوتش نقشی تأثیرگذار در باورپذیری و درک داستان و شخصیت‌ها دارد.
نرگس آبیار در این فیلم توانایی‌های جدیدی نه تنها از خود، بلکه به عنوان یک کارگردان زن به نمایش می‌گذارد. و این تصور کلیشه‌ای که زن‌ها تنها در ساخت فیلم‌های خانوادگی و اجتماعی تبهر دارند را برهم می‌زند. صحنه‌های اکشن، تعقیب و گریز، پرتعلیق که دو ساعت و نیم تماشاگر را بر صندلی خود میخکوب می‌کند تا جایی که در سالن حتی می‌شد صدای ضربان قلب‌ها را شنید.
جسارت این فیلم در بیرون کشیدن خود از افتادن به ورطه سانتی‌مانتالیسم و اشک و آه گرفتن از مخاطب نیز تحسین‌برانگیز است. (و شاید برای اولین بار است که فیلمی ایرانی برای نشان دادن بارداری یک زن به جای نشان دادن بهم خوردن حالش سراغ بیبی‌چک می‌رود.)
آبیار برای سوژه خود، یعنی اسلامگرایی افراطی در دنیای امروزی، راه سخت را برای پرداختن به آن انتخاب می‌کند؛ یعنی سیر تبدیل یک انسان به موجودی جنایتکار که دیگر خودش هم خودش را نمی‌شناسد. البته فیلم خود را به یک کلاس درس یا پرسش و پاسخ برای جواب دادن به افکار افراطی و فاجعه‌بار آنان برای مخاطب تبدیل نمی‌کند، بلکه هولناک بودن این رویه را طول فیلم در عمل به تصویر کشیده و در پایان به اوج خود می‌رساند.
یکی از نکات مثبت این فیلم در همین‌جاست. یعنی با وجودی که برچسب سمپات بودن با گروهک ریگی را به آن می‌زنند اما درواقع در تلاش برای اثبات این موضوع است که این افراد از جایی جز همین اجتماع برنمی‌آیند و در جایی از زبان مادر ریگی‌ها، بدون آن که به شعارزدگی بیفتد، می‌گوید از فقر و بیکاری بی‌حد است که جوانان به سمت و سوی این افکار و راه‌ها می‌روند.

خلاصه

این فیلم روایت واقعی از ازدواج عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک ریگی سرکرده گروه جندالله با فائزه منصوری است که پس از ازدواج به پاکستان فرار میکنند.
8

خیلی خوب

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلدهایی که باید پر شوند با علامت * نشانگذاری شده‌اند.

شما می‌توانید از این تگ‌های HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

*

ورود

پسورد را فراموش کرده‌ام

ورود

ثبت نام