آخرین اثر کارگردان چپگرای انگلیسی کن لوچ درواقع مانیفست تصویری و بیپرده او درباره نظام سرمایهداری و بهویژه دولت محافظهکار حاکم انگلیس باشد که چگونه کارگران و قشر ضعیف جامعه را در هزارتوی بروکراسی دیوانه کننده اداری له میکند و هویت اجتماعی آنان را پیش از مرگ تا جای ممکن به مرز تحقیر میرساند. من دانیل بلیک در مجموعه آثار پرتعداد کن لوچ بهواقع نقد صریحتر و عریانی دارد به شعارهای جذاب نخبه پسند یک جامعهی مدرن و صنعتی. نگاه کنید به نماهای اولین دیالوگ میان دانیل لبیک و مأمور تأمین اجتماعی. جایی که بلیک از پاسخهای مأمور گیج میشود و از عصبانیت به استیصال میرسد اما در همان قاب مأمور بدون پلک زدن فقط او را نظاره میکند و بهمانند یک ماشین فقط جوابهای از پیش آمادهشده را به او تحویل میدهد . میزانسنی که در آن لوچ رئالیسم موجود و بیرحمی آن را به زیبایی در قاب به ظرافت طراحی میکند و در آن با ولو شدنِ بلیک روی صندلی کنار دیگر مراجعهکنندگان به اوج میرسد. جهانبینی کارگردان بیشتر از فیلم دیگرش در اینجا فرصت بیان پیدا میکند؛ مردمی که نبود سیستم حاکم بهتر با یکدیگر تعامل میکنند و باهم راحتتر کنار میآیند. این کاغذبازی طبقه حاکم است که خوی انسانی را تغییر میدهد به شکلی که اکثر نماهای ساکن و کمتحرک به کارمندان اداره رفاه و تأمین اجتماعی دیده میشود. فیلم پر است از این ارجاعات خلاقانه و ظرافتهای کارگردانی که تصویری کردنِ آن فقط از این پیرمرد سرکشِ ضد سیستم در دهه هشتم زندگی برمیآید.
لینک کوتاه این مطلب:
ورود