جاده قدیم از آن دست فیلمهایی است که چه در اجرا و چه در طرح موضوع شکست میخورند. روایت داستان تعرض و خشونت علیه زنان سابقه دوری در سینمای ایران ندارد اما در همین مدت کوتاه فیلمهای زیادی در این رابطه ساختهشدهاند که البته نمونههای ناموفق بسیاری را میتوان مثال زد که حتی در فیلمنامه نتوانستهاند بهدرستی طرح موضوع کنند. جاده قدیم نیز از این قاعده جدا نیست. سخت است دیدنِ این میزان از نزول در فیلمی از کارگردان تحسینشده زندان زنان که حتی از نشان دادنِ درست و ساده شخصیتِ زنی آسیبدیده و افسرده هم عاجز است. فارغ از کارگردانی و هدایت بازیگران فیلم بیشترین لطمه را فیلمنامه خورده که داستان در آن رهاشده شخصیتها تعامل منطقی با یکدیگر ندارند و جز طرح موضوعی دردناک که آنهم در جزییات و پردازش آنقدر دمدستی تصویر میشود که انگیزهای برای دنبال کردن ماجرا ایجاد نمیکند. آیا راه دیگری برای ساختِ زنی آزاردیده جز مرور کابوس شبانه و دادو فریادهای تصنعی روزانه وجود ندارد ؟ آیا تلنگر یک خاطره میتواند چنان تحول عظیمی در قهرمان ما به وجود آورد که جدای از بهبود درد خود میتواند جلوی رنج دیگر زنان را هم بگیرد و همزنان نقشه مفسدان اقتصادی را هم نقش بر آب کند ؟ امیدواریم پاسخ سؤالها را خارج از جدل کلامی خانم حکمت و مسئولین برگزاری جشنواره در فضایی دور از جنجال بشنویم هرچند جاده قدیم خود در قامت فیلم باید بتواند مخاطب را نسبت به بدیهیترین پرسشها قانع کند.
لینک کوتاه این مطلب:
ورود