چنین چیزی امکان ندارد نوشتهی داگلاس هیل مترجم: فرهاد بیگدلو شخصیتها: استیون و آلن صحنه: سالن پذیرایی یک هتل {استیون و آلن روی مبلی در سالن پذیرایی یک هتل و نزدیک یک میز کوچک نشستهاند. لپتاپ و کیفهایشان هم روی مبل قرار دارد. هر دو مرد لباسهایی رسمی پوشیدهاند و کراوات بر گردن دارند.} آلن: صادقانه بخوام بگم فکر میکردم که بینظیر باشه. استیون: واقعاً؟ آلن: فکر میکردم احتم...
ورود