هفتادوشش دقیقه و پانزده ثانیه همراهی ناب با کیارستمی چیزی است که صمدیان در این مستند به مخاطب ارائه میدهد. این همراهی محدودیت زمانی و مکانی خاصی ندارد؛ از یک روز برفی و بیرون زدن از خانه شروع شده و با کیارستمیای که به دنبال طاهره خانم از تپه پایین دویده و میان درختان زیتون محو میشود، به پایان میرسد. زیرا همانطور که صمیدیان گفته او ناچار بوده تا سالهای سال خاطره و فیلم را در قالب فیلمی کوتاهتر برای یک مراسم بزرگداشت خلاصه کند. نتیجهی کار بخشهایی جذاب و نادیده از همراهیها و سفرها و تجربههای مختلف است. آنچه که این اثر را گیراتر میکند، حضور صمدیان و دوربینش به عنوان دوستی قدیمی و پذیرفته شده است که مانع از ساختگی بودن اتفاقات یا کنشها میشود. همه چیز زنده است و در لحظه رخ میدهد. بی هیچ پردهپوشیای. بنابراین ما به عنوان مخاطب احساس نزدیکی بیش از حدی با این کارگردان فقید، دیدگاههایش، روحیهاش، عاداتش، علایقش، نگرشش به عکاسی و فیلمسازی و تدریس، ایدهپردازیهایش، گزینش اشعار و شیوهی چینش آنها، نحوهی تولید یک اثر هنری، تجدید دیدار با بازیگران کارهای پیشینش، همکاری با هنرمندان معاصرش، بازبینی لوکیشنهای قدیمی و حتی کودکانکیهایش داریم.
یکی از جذابترین قسمتها جایی است که ما کیارستمی را در حال فیلمبرداری از پرندگان لب دریا میبینیم. تلاش اولیهی او برای جا دادن آنها در کادر و ثبتشان در مواقع مختلف و سپس تلاش بعدی او هنگام تدوین همین فیلم در خانهاش. جایی که او هوشمندانه سعی در تقلید و بازسازی صدای پای پرندگان روی برنج و شن دارد و یا صدای بال زدنی که با پیراهنش تولید میکند. در انتها وقتی میبینیم که صداهای ساختگی چقدر مناسب تصویر هستند، همهی این کوششها برایمان معنایی دیگر میگیرند؛ چیزی شبیه به عمری زیستن مداوم میان تجربه، لذت و کار.
نکات مثبت
- کارگردانی
نکات منفی
- کشدار بودن
ورود