نگاهی به فیلم پریناز | شخصیتِ هدر رفته

پریناز فیلمی است قصه گو با یک روایت ساده ی خطی. آن چه می تواند فیلم را جذاب کند، شخصیت اصلی ماجرا، فرخنده، است که به زیبایی تمام تلف می شود. نمی دانیم این تلف شدگی فرخنده حاصل فیلم نامه ی درنیامده است یا تیغ سانسور و اصلاح. هر چه باشد، تمامی این ها دست به دست هم داده و پریناز را تا حد اثری متوسط متمایل به ضعیف پایین آورده. شخصیت های بی عمق، اتفاق های تصادفی و اغراق شده، روایت های پراکنده ی بی حاصل، نریشن تقریبا بی کاربرد و رویکرد انتقادی سطحی ای که در چشم مخاطب فرو می شود. فرخنده پیردختری مذهبی است که مشابه اش را تا به حال نداشته ایم یا اگر داشته ایم حضوری در نقش های فرعی بوده. این جا اما او قهرمان ماجراست؛ پیردختر مذهبی ای که شب هایش به تماشای ماهواره و تخمه شکاندن می گذرد، وسواس نظافت و وسواس فکری دارد که همین ها به ظاهر خودش و خانه اش شکلی رعب آور داده اند، در رابطه با خواهرش مشکل داشته و دچار گناه قضاوت شده و می شود و از همه مهم تر حس زنده ی حسادت در اوست. همه ی این ها را داریم اما هدر می روند. اطلاعاتی از گذشته ی فرخنده به ما داده نمی شود تا بدانیم که کیفیت رابطه ی او و خواهرش یا او و برادرش یا او و خانواده اش چگونه بوده و چطور شده که تا این سن مجرد مانده یا چرا و چگونه خواهرش عاشق آن مرد معلول شده و بعد گریخته. همه ی این ها در لابه لای چند گفت و گوی مختصر خیلی ناقص به ما گفته می شود. این ها می توانستند شخصیت فرخنده را از این شخصیت سطحی فراتر ببرند و به چیزی تبدیل کنند که نمونه اش را نداشته ایم. چیزی که در ذهن مخاطب ماندگار شود. شخصیت های فرعی هم به همین درد دچارند و گاهی از تیپ هم گذر نمی کنند. حضورشان کاملا در راستای پررنگ کردن وجه انتقادی فیلم در مورد اعتقاد به خرافات، شکل گیری باورهای بی پایه و قضاوت های نادرست. هیچ کدامشان روایت خاص و مستقلی برای خود ندارند. وصله هایی اند برای لباس ماجرای فرخنده و پریناز. حتی شخصیت ذکریا که می تواند تبدیل به نقطه ی قوتی در میان شخصیت های فرعی دیگر بشود، در حد تیپ باقی می ماند و قابل پیش بینی است چه در رفتار چه در سرنوشتی که فیلم نامه نویس برای او در نظر گرفته و این یعنی پیشی گرفتن مخاطب از نویسنده.

اگر بخواهیم پریناز را با توجه به اکران دیروقتش-البته با بی خبر بودن از میزان تغییرات و صحنه های حذف شده- قضاوت کنیم هم باز به این ها خواهیم رسید. درشت و رو حرف می زند و مجالی به برداشت مخاطب نمی دهد. نکته ی دیگر این است که چرا باید چنین فیلمی در هنر و تجربه اکران شود؟ آن تجدید نظری که در مورد مقررات اکران در این گروه مطرح شده بود، باید بیش از پیش جدی گرفته شود.

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلدهایی که باید پر شوند با علامت * نشانگذاری شده‌اند.

شما می‌توانید از این تگ‌های HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>

*

ورود

پسورد را فراموش کرده‌ام

ورود

ثبت نام