فیلم هجوم شاید از جهت فرمی و فیلمبرداری نزدیک به فیلمهای پیشین مکری باشد، اما این بار او این قالب فرمی را در فضایی بسیار متفاوت در فیلمش به کار میگیرد. جملات آغازین فیلم به اندازه کافی تکاندهنده هستند که تا پایان فیلم با این شوک نظارهگر فیلم باشیم. فضایی وهمانگیز که در جملاتی کوتاه توصیف میگردند:”سه سال از آخرین طلوع خورشید و شروع تاریکی میگذرد.“ این تاریکی میتواند آبستن هر چیز ویرانگر و نابودکنندهای باشد حتی عشقی دیوانهوار. زندانی که خود را محبوس این تاریکی میبینند برای فرار از این آتش، رویای رهایی را جز در سوختن و سربر آوردن از خاکستر، همچون ققنوس، تاریکی نمییابد. و در راه رسیدن به این رویا هیچ چیز جلودارش نیست.
مکری در این فیلم نیز همچون فیلمهای قبلیاش از شیوه فیلمبرداری خاص خود استفاده کرده است. او در یک پلان ۹۰ دقیقهای فیلم خود را به تصویر میکشد که ماجرایی در حال تکرار شدن است و در هر تکرار ما با زوایایی پنهان از این ماجرا روبرو میشویم. چنانکه در پایان هیچچیز آنگونه که در ابتدا به نظر میرسید نیست. او با استفاده از این شیوهی خلاقانه که نظیرش در حداقل در سینمای ایران بسیار بکر جلوه میکند پیچیدگی قصه و فضا را به زیبایی هرچه تمامتر به تصویر میکشد.
فضا و لوکیشن ساده و در عین حال بسیار هوشمندانهای که برای قصه فیلم انتخاب شده کمک فراوانی به درک فیلم میکند و حتی میتوان گفت بخش مهمی از آن است. مهمترین ویژگی بصری فیلم استفاده از رنگ سیاه و قرمز است. همه چیز و همه جا آمیخته به این دو رنگ و سایههایی از آن است. آسمانی تیرهرنگ که گویی تا ابد رنگ آفتاب به خود نخواهد دید. فضایی مهآلود که دیدن و باور کردن هر چیزی در آن غیر ممکن مینماید.
در کنار این ظرافتهای کارگردانی شهرام مکری، فیلمبرداری نبوغآمیز برازنده و بازی پخته و قوی آبست و بخشی، توانسته فیلم هجوم را به یکی از بیبدیلترین آثار سینمایی اخیر تبدیل کند
حالا با اطمینان بیشتری میتوان علت عدم حضور فیلم در جشنواره فجر را حدس زد؛ وقتی فیلمی از هر بُعد، چه به لحاظ فرمی و چه از نظر محتوا و مضمون از دیگر فیلمها متفاوت باشد مقایسه آن با دیگر آثار سخت و حتی شاید نشدنی بنظر برسد. بنابراین داوران جشنواره به عنوان دمدستیترین راهحل تصمیم به پاک کردن صورت مسأله گرفتند.
ورود