ترنس مالیک در آخرین اثرش با همکاری نشنال ژئوگرافی به سراغ جانمایه و دغدغه اصلی موجود در ساختههایش از درخت زندگی به اینسو رفته؛ شکوه هستی. او با همان وسواس و شاید بیشتر سعی در تنیدن و ترکیب ایدههای ناب بصری در قالب مستند با کلام و گفتار مینی مالِ خود دارد تا از دل آن جهانبینی کمنظیرش را با دیگران به اشتراک گذارد. مالیک در اینجا دیگر ضرورتی به حضور پیرنگ داستانی بهمانند آنچه در درخت زندگی وجود داشت ، ندارد و بیواسطه از میان تصاویر شگفتانگیز بیگ بنگ و سلولهای بدن انسان سعی در ایجاد توازنی هیجانانگیز دارد و تلاش میکند مخاطب خیلی فرق میان شکلگیری یک ستاره و تقسیم سلولی را متوجه نشود. در اینجا دیگر او بهعنوان نویسنده دیدگاهی نوستالژیک و شفاف نسبت به جوامع بشری ندارد و اغلب حضور انسانها چه در لحظههای شاد و چه حتی در حین مراسم سلاخی کردن حیوانات شفاف و باکیفیت نمیبینیم بلکه انگار این حضور بهگونهای در میان تصاویر چشمنواز و مسحورکننده جهان زیرآب و رنگهای بکر طبعت به شکلی اضافیاند و این توالی نمایش تقابل وضوح طبیعت زمین و زمختی جاری در زندگی انسانی این سؤال را در ذهن میخواهد ایجاد کند که چرا چنین شد و به اینجا رسیدیم ؟ سفر زمانبر خلاف نامش سفری در زمان مرسوم نیست و به شتر سعی در شکل دادن به مفهوم خاصی از تعریف زمان در قالب مجموعه تصاویر اتفاقاتی دارد که الزاماً در مفهوم زمانی مرسوم در کنار یکدیگر قرار نگرفتهاند اما این چینش خود فرم زمانی خاص خود را خلق میکند. از حضور انسانهای اولیه (هرچند به نظر نچسبترین قسمت فیلم است) در انتهای داستان گرفته تا شکلگیری مردمک چشم در کنار انفجار عظیم و تشکیل مجموعه ستارگان. سفر زمان در کنار مجموعه فیلمهای گادفری رجیو ، ران فریک و حتی مستند خانه ساخته آرتوس برتراند میتواند بستهای جذاب برای درک نوعی زیباییشناسی در فرم مستند باشند که کمتر توان و قدرت پرداخت به آن در طول تاریخ سینما وجود داشته است.
لینک کوتاه این مطلب:
ورود